A nostalgic  

 
   
 
                   

Tuesday, March 15, 2005

قاصدک هان چه خبر آوردی ؟

از کجا و از که خبر آوردی؟

خوش خبر باشی اما

گرد بام و در من

بی ثمر می گردی



انتظار خبری نيست مرا

نه زياری ، نه ز ديار و دياری ، باری

برو آنجا که ترا منتظرند

برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس

قاصدک در دل من ، همه کورند و کرند



دست بردار از اين در وطن خويش غريب

قاصدک تجربه های همه تلخ ،

با دلم می گويند ،

که دروغی تو دروغ

که فريبی تو فريب



قاصدک هان ، ولی آخر ايوای

راستی آيا رفتی با باد ؟

با توام ، آيا کجا رفتی آی ،

راستی آيا جايی خبری هست هنوز ؟

مانده خاکستر گرمی جايی ، در اجاقی ؟

طمع شعله نمی بندم

خردک شوری هست هنوز ؟



قاصدک

ابرهای همه عالم شب و روز

در دلم می گريند .

2 Comments:

  • At Tue Mar 15, 08:37:00 PM 2005, Blogger سـین said…

    سلام دوست عزیز مرسی که سر زدی ... راستش ممنونم بابت اینکه بلاکت رو به من معرفی کردی بلاگی که بهم میگه مثل من آدم زیاده ... و خیلی چیزای دیگه البته آدرسی که اینجاست بلاگ دیگه ی منه شما به شهر فرنگ اومده بودی

     

  • At Fri Mar 18, 05:20:00 PM 2005, Anonymous Anonymous said…

    salam. darya hastam nana joon. shere ghashang o nostalgici bood...

     

Post a Comment

 

<< Home