A nostalgic
ازصبح به فکر چشمهای راننده ناشنواهستم.همه برای فهمیدن منظورش به لبهاش خیره میشدند.هیچ کس نفهمید چشمهایش چه غمگین هستند.
posted by nostalgic @ 9:45 AM 0 Comments
Post a Comment
<< Home
0 Comments:
Post a Comment
<< Home