A nostalgic  

 
   
 
                   

Wednesday, June 02, 2004

به اندازه ی تموم زندگیم خسته ام/خستگی میدونی چیه؟/مثل همون راه رفتن های بی هدف توخیابونای دراز/مثل سردرد های همیشگی/دیدی با مسکن هم دیگه قطع نمیشه/فقط صداشو نمیشنوی که داره جیغ میزنه /دردش هنوز هست/همش درد/همش بیماری/تنهایی یه مرضییه که اگه گرفتی دیگه خوب نمیشی/بعضیا میان /چند لحظه نگات میکنن/میرن/کی میفهمه دردت چیه/نگا همش مثل خوابه/مثل همون اشک ریختن ها تو خیابون های دراز/

0 Comments:

Post a Comment

 

<< Home