A nostalgic  

 
   
 
                   

Saturday, April 02, 2005

می‌شود سلانه گذشتنت را ديد
از پشت پنجره‌ی خيال.
راه افتاد زير باران
سرفه کرد
سوت زد در آن تاريکی
و جايی گم شد.



می‌شود
همه‌ی اينها می‌شود.


معروفی

0 Comments:

Post a Comment

 

<< Home