A nostalgic
میشود سلانه گذشتنت را ديداز پشت پنجرهی خيال.راه افتاد زير بارانسرفه کردسوت زد در آن تاريکیو جايی گم شد.میشودهمهی اينها میشود. معروفی
posted by nostalgic @ 1:59 PM 0 Comments
Post a Comment
<< Home
0 Comments:
Post a Comment
<< Home