A nostalgic  

 
   
 
                   

Tuesday, April 05, 2005

تموم روز سعی کردم .درد اما منو ول نمیکنه.شیشه ی تاکسی رو کشیدم پایین تا مزخرفات سیاسی رو نشنوم.به دلتنگی های مسخره ام فکر نکردم.اما در اتاق رو که باز کردم دوباره چشمام خیس شد.
چقدر از خودم بدم میاد.

0 Comments:

Post a Comment

 

<< Home