A nostalgic  

 
   
 
                   

Saturday, August 28, 2004

گوش کن

اگر ستاره ها روشن شده اند

یعنی کسی هست که به آنها نیاز دارد

یعنی که کسی می خواهد آنها باشند

کسی که آنها را لکه هایی می پندارد

...سوراخهایی باشکوه



عصبی

در چرخش غبار بعد از ظهر

منفجر می شود بروی خدا

هراسان

می تواند از قبل دیر کرده باشد

در پارگی ها و از هم گسستن ها

دست نیرومند خدا را می بوسد

خواهش می کند از او قول بدهد

که آنجا حتما ستاره خواهد شد

قسم می خورد که امتحان سخت بی ستارگی را تحمل نکند



بعد همان اطراف

دلتنگ و متفکر

سرگردان

سکوت منتشر...

به دیگران می گوید :

حالا همه چیز خوبست

شما خیلی متاسف نیستید ......... هستید ؟

گوش کن

اگر ستاره ها روشن شده اند

یعنی کسی هست که به آنها نیاز دارد

یعنی ضروری ست

باید

هر عصر

در کوچکترین ستاره ی تنها صعود کرد

بالا تر از بلند ترین نقطه هر آسمانخراش

Monday, August 23, 2004

    submission

من گریه نمیکنم/به درد بگو مهربانترباشد/

Sunday, August 22, 2004

و خدا درد جسم را آفرید تا بشر به درد روح نیندیشد...

Friday, August 20, 2004

زمان ارزشی در ردیف بیهودگی دارد
چرا که گفتگوی من و تو همیشه ناتمام میماند.

Saturday, August 14, 2004

Only alive

Wednesday, August 04, 2004

هرچه قدر هم شکل خودم رو عوض کنم بازم این فکرهای اسیدی پیدام میکنن....