Fucking tears leave me alone,dont know where to flee from damn you....
Saturday, January 29, 2005
Monday, January 24, 2005
پنجره بازه.هوای سرد میاد تو. قرار نیست گریه کنم امشب باشه؟یعنی میشه صداهای خوب بازم بیان؟
امشب خدا از لای پنجره اومده تو.خداهم پیرشده.خدای قبلنا نیست.عصبی تر شده.پشت سرهم سیگار میکشه. مدام تهوع داره.. حالش از بی عرضه گی خودش بهم میخوره.اونم دنبال صداهای خوب اومده .زیاد اهل حرف نیست ببینم غمش چیه .دلم براش میسوزه.چقدر مثل من شده حیوونی.دلش گرفته انگار.ولی قرار نیست امشب کسی گریه کنه.
اگه یه عالمه رنگ داشتیم با یه دیوارزیاد، میتونستیم یه عالمه کفش دوزک خوشحال بکشیم.شاید اون وقت حال زندگی بهتر میشد اینقده ناسازگاری نمیکرد.میذاشت دوباره صداهای خوب برگردن.
امشب باید خیلی طولانی باشه.من دفترخاطراتم رو میارم تا همه ی حس های بد رو پاک کنیم و بجاش خاطره های قشنگ قلابی پیدا کنیم.شاید آدمی باخاطره های شاد بتونه شاد فکر کنه.
خدا سرش درد میکنه.من سرم درد میکنه.خدا نمیخواد بخوابه..خوابای بد میبینه. من نمیخوام بخوابم.خوابای بد میبینم.نکنه طاقت نیاریم گریه کنیم؟
Saturday, January 22, 2005
Friday, January 21, 2005
Friday, January 14, 2005
Thursday, January 13, 2005
Monday, January 10, 2005
بيا ره توشه برداريم ؛
قدم در راه بگذاريم ..
کجا ؟؟ هر جا که اينجا نيست
من اينجا از نوازش نيز چون آزار ترسانم ..
Saturday, January 08, 2005
Wednesday, January 05, 2005
دلم خوش نيست /غمگينم ازاين تکرار بي رويا و بي لبخند
...چه تنهايي غمگيني که غير از من همه خوشبخت و عاشق/عاشق و خرسند...
Tuesday, January 04, 2005
((نه کسي تصميم خودکشي را نميگيرد.خودکشي با بعضي ها هست در خميره و سرشت آنهاست.نميتوانند از دستش بگريزند.))
ص.ه
Sunday, January 02, 2005
من نمیدونم اون آدما که لباس سبز پوشیدن تو بلوارا گل میکارن یا گربه های ولگردی که دیشب دار زدن رو خاک میکنن.