"کدام قله، کدام اوج؟
مگر تمامی این راه های پیچاپیچ
در آن دهان سرد مکنده
به نقطه تلاقی و پایان نمی رسند؟
به من چه دادید، ای واژه های ساده فریب
و ای ریاضت اندام ها و خواهش ها؟
اگر گلی به گیسوی خود می زدم
از این تقلب، از این تاج کاغذین
که بر فراز سرم بو گرفته است، فریبنده تر نبود؟"
فروغ - وهم سبز
Saturday, November 25, 2006
Monday, September 11, 2006
میانِ این خطوطِ پريشان در هم
به دنبالِ تو می گردند...
پیدایت نمی کنند،
هیچ کجا!
هرگز!
هیچ کس نمی داند
که تو آرام ِ بی انتهای سفیدی های کاغذی وُ بس
شعر که تمام می شود
تو شروع می شوی
«دیبا علیخانی»