به لیست پرهیز قبلی نگا میکنم.ادویه و چایی و سوسیس و کالباس ونعناع و گوجه فرنگی و هزار تا کوفت دیگه اضافه شد.واقعا کسی شک داره این زندگی ابلهانه ترین شکل ممکن رو داره به خودش میره؟؟؟؟
Sunday, June 27, 2004
Thursday, June 24, 2004
Monday, June 21, 2004
نمیدونم چرا دنیا ها اینقده با هم فرق دارن....نمیدونم چرا هر کاری میکنم نمیتونم درک کنم چطوری مدل لباس و ورژن کفش میتونن حیاتی باشن...نمیدونم چرا ست کردن رنگ سایه با رنگ شلوار اهمیت داره....چه اهمیتی داره که اصلا مانتو آبی روشن باشه یا آبی سیر....نمیدونم چطور این همه شیفته هیکل و قیا فه ی خودشون شدن که این همه انگولکش میکنن....احتمالا دنیای من یه کمی عقب افتاده اس که هیچیو نمیفهمم!!!!
Saturday, June 19, 2004
Monday, June 14, 2004
the easiest way to sleep at night is to
carry on believing that i don't exist
the easiest way to sell your soul is to
carry on believing that we don't exist
...RADIOHEAD..
Monday, June 07, 2004
Wednesday, June 02, 2004
به اندازه ی تموم زندگیم خسته ام/خستگی میدونی چیه؟/مثل همون راه رفتن های بی هدف توخیابونای دراز/مثل سردرد های همیشگی/دیدی با مسکن هم دیگه قطع نمیشه/فقط صداشو نمیشنوی که داره جیغ میزنه /دردش هنوز هست/همش درد/همش بیماری/تنهایی یه مرضییه که اگه گرفتی دیگه خوب نمیشی/بعضیا میان /چند لحظه نگات میکنن/میرن/کی میفهمه دردت چیه/نگا همش مثل خوابه/مثل همون اشک ریختن ها تو خیابون های دراز/