من کور هستم همچون کسی که به خورشید بسیار نگریسته است، یا سفیدی حقیقت چشمان اورا خیره ساخته. من خاموش هستم همچون کسی که از راه دوری دوان آمده است و قبل از گفتن راز خود، با جهان و هر چه در اوست ناآشناست... (بیژن جلالی)
زن- وقتی بچه بودی چه حیوونی رو از همه بیشتر دوست داشتی؟ مرد- خرس های پاندا. زن- اسم شهری رو که دلت میخواست توش زندگی کنی بگو. مرد - فرانکفورت.اون جا یه باغ وحش خیلی قشنگ هست. زن- خوب پس تو زندگی بعدیت میشی یه خرس پاندا. مرد - تو چی؟ زن- منم میام فرانکفورت دیدنت.
فاصله آنچنان هم که می گويند دور نيست گاهي چنان به من نزديكي و گاهي چنان دور كه محو بودنم در تو عجيب نيست از دلم تا دلت راهي نيست تو مرا بخواه تا بداني فاصله ها بي معني است
نصفه شب که همه خوابیدن جورابامو میپوشم راه میفتم میام قطب پیش تو....از خواب زمستونی بیدار نمیشی ...من ولی بقیه ی قصه مو برات میخونم... دم صبح برمیگردم که به موقع برسم به کلاس...تو هنوز خوابی... . . . جای یه ماچ قرمز مونده رو موهای سفیدت...